یک نفرعروسی میكنه، شب اول با خانوم میرن تو حجله. فردا رفقا ازش میپرسن، خوب چطور بود؟ حال داد؟! میگه: اَووو! نخیر، كار یه شب و دو شب و یه نفر دو نفر نیست
یک نفر به زنش میگه: خانم جان دوست داشتی مرد بودی؟ زنه میگه: نه، دوست داشتم تومرد بودی
یکنفر داشته پسرشو نصیحت میكرده، میگفته: پسرم اینقدر خانم بازی نكن! عاقبت نداره! آخرش سوزاك میگیری!! تو اگه سوزاك بگیری، كلفتمون سوزاك میگیره! كلفتمون اگه سوزاك بگیره، من سوزاك میگیرم!! من اگه سوزاك بگیرم، ننت سوزاك میگیره!! وای به اون روزی كه ننت سوزاك بگیره! همه رشت سوزاك میگیرند
دختر ..... یه دوست پسر داشته هر شب میومده خونشون ترتیب دختر رو میداده. خونه دختره این جور بوده كه از دم پنجره اول دختره میخوابیده بعد برادره، بعد مادره، آخر هم رشتیه. پسره هم هر شب از پنجره میومده همون اول ترتیب دختره رو میداده و میرفته. یه شب رشتیه با زنش دعواش میشه، زنه قهر می كنه میاد كنار پنجره میخوابه. شب طبق معمول، پسره از پنجره میاد تو، همون اول میپره رو زنه و شروع میكنه كردن، یه دفعه میبینه، اِه! این كه دختره نیست! در میاره و میپره رو دختره. رشتیه پامیشه به پسرش میگه: بابا جان بدو در ریم، یه یارو اومده از اون جلو همینجور داره میكنه میاد جلو
نظرات شما عزیزان: